|
دوره های ادبی در ادبیات بریتانیا
|
دوره های ادبی در ادبیات بریتانیا
آثار ادبی را بطور معمول با دو روش دسته بندی می کنند؛ یکی دسته بندی براساس ژانر یا گونه ادبی (داستان کوتاه، رمان، حماسه، کمدی، تراژدی،…) و دیگری طبقه بندی برپایه دوره های ادبی است. آثار ادبی خلق شده در هر دوره از دو نظر با یکدیگر شبیه اند:
بازه زمانی مشترک سبک های ادبی، موضوع ها، و فلسفه ی فکری یکسان
اما بیان سه نکته در اینجا ضروری به نظر می رسد:
دسته بندی های ارایه شده در این وبگاه همگی مبنای صرفا ادبی ندارند. چنانکه برای مثال دوره «رومانتیک» مبنایی ادبی یا هنری، «بازگشت» مبنایی سیاسی، و «رونسانس» مبنایی تاریخی دارد. گرچه در برخی موارد، سبک ها از گونه های پیش از خود الهام گرفته اند؛ اما به هیچ وجه نمی توان به این قاعده کلی رسید که ادبیات ارایه شده در دوره های جدیدتر بهتر از دوره های پیش از آنها است. «دسته بندی ها بر مبنای دوران ادبی» ثابت نیست و آنچه در پی می آید به نظر سردبیر وبگاه دنبلید درست تر یا دست کم جامع تر است.
نمایه ای کلی از دوره های ادبی: ۴۵۰-۱۰۶۶ Old English. (Anglo-Saxon) Period 1066-1500 Middle English Period 1500-1660 The Renaissance ۱۵۵۸-۱۶۰۳ Elizabethan Age ۱۶۰۳-۱۶۲۵ Jacobean Age ۱۶۲۵-۱۶۴۹ Caroline Age ۱۶۴۹-۱۶۶۹ Commonwealth Period 1660-1785 The Neoclassical Period ۱۶۶۰-۱۷۰۰ The Restoration ۱۷۰۰-۱۷۴۵ The Augustan Age or Age of Pope ۱۷۴۵-۱۷۸۵ The Age of Sensibility or Age of Johnson 1785-1830 The Romantic Period 1832-1901 The Victorian Period ۱۸۴۸-۱۸۶۰ The Pre-Raphaelites ۱۸۸۰-۱۹۰۱ Aestheticism and Decadence 1901-1914 The Edwardian Period 1910-1936 The Georgian Period 1914- The Modern Period
دوره های ادبی در ادبیات بریتانیا
نمونه
ویژگی ها
نام دوره
بازه ی زمانی
Beowulf شعر معروف حماسی. Caedmon و Cynewulf دو شاعر که شعرهایی برمبنای انجیل و روایت های مذهبی سرودند.
با حمله قوم های ژرمانی به سرزمین سلتیک زبان آغاز شد و با مکتوب شدن ادبیات آنگلوساکسون از قرن هشتم ادامه یافت.
Old English Period
1066 – 405
Canterbury Tales (اثر جفری چاسر)، Sir Gawain and the Green Knight (مولف نامعلوم)، و Morte d’Arthur (اثر توماس مالوری) سه اثر معروف غیر دینی این دوره اند.
با حمله نورمان های فرانسوی زبان به سرزمین انگلستان آغاز شد. تا آغاز نیمه دوم قرن ۱۴، ادبیات انگلیسی مبتنی بر مذهب و انجیل بود. از آن پس آثار غیر مذهبی به تدریج وارد ادبیات شد. Middle English Period
1500 – 1066
William Shakespear
Christopher Marlowe
Edmund Spenser
Sir Walter Raleigh
Ben Johnson این دوره با پادشاهی ملکه الیزابت اول مصادف است. سنت قرون وسطی با خوشبینی رونسانس ترکیب شد. ترانه، نثر، و نمایشنامه شکوفا شد.
Elizabethan Age
(دوره الیزابت، زیرمجموعه ادبیات رونسانس)
۱۶۰۳ – ۱۵۵۸
John Donne
Francis Bacon
Thomas Middleton
ترجمه انجیل بوسیله پادشاه جیمز.
شکسپیر و جانسون هم در این دوره آثاری داشته اند.
دوره ای همزمان با پادشاهی James اول. ادبیات محزون و آگاه از بی عدالتی های اجتماعی و هماوردخواهی ها پاگرفت. در این دوره هم نثر و نمایشنامه هایی شاخص آفریده شد.
Jacobean Age
(دوره ژاکوب، زیرمجموعه ادبیات رونسانس)
۱۶۲۵ – ۱۶۰۳
Thomas Carew
Sir John Suckling
و
Richard Lovelace
(وابسته به دربار چارلز)
Robert Herrick
(روحانی)
همزمان با پادشاهی چارلز اول.
ظهور شاعران کاوالیر (Cavalier Poets) مهمترین رویداد این دوره است. کوتاه نویسی و ساده نویسی و پیرایش سبک ها پیشین مهمترین ویژگی کاوالیرها است. آخرین نمایشنامه نویسانی که به سبک الیزابت پایبند بودند در این دوره اند.
Caroline Age
(دوره کارولین، زیرمجموعه ادبیات رونسانس)
۱۶۴۹ – ۱۶۲۵
نوشته های سیاسی جان میلتون
رساله سیاسی توماس هابز بنام Leviathan
و نثر Andrew Marvel
دوران رهبری Oliver Cromwell بر بریتانیا.
در سپتامبر ۱۶۴۲ پیوریتن ها به دلایل اخلاقی و مذهبی سالن های تاتر را تعطیل کردند. این تعطیلی بدلیل عدم تولید نمایشنامه در این دوره تا هجده سال ادامه یافت. Commonwealth Period (Puritan Interregnum)
(زیرمجموعه ادبیات رونسانس)
۱۶۶۰ – ۱۶۴۹
«بهشت گمشده» و «بازگشت بهشت» آثار «John Milton»
John Dryden
John Locke
همزمان با بازگشت پادشاهی به انگلستان.
بطور کلی، ادبیات نوکلاسیک با فلسفه، عقل گرایی، شک اندیشی، و پیراستگی و روشنی سخن همراه است. ادبیات نوکلاسیک، همچنین آغاز نقد ادبی در ادبیات انگلیسی است.
The Restoration
(دوره بازگشت، زیرمجموعه ادبیات نوکلاسیک)
۱۷۰۰ – ۱۶۶۰
Jonathan Swift
(که در ایران با داستان سفرهای گالیور شناخته می شود)
Alexander Pope
Daniel Defoe
Samuel Richardson
ویژگی های ادبیات نوکلاسیک (بالاتر اشاره شد)
انتشار نخستین «رمان» ها در ادبیات انگلیسی توسط دانیل دافو
نیز، رمان «پامِلا» اثر ساموئل ریچاردسون
The Augustan Age (Age of Pope)
عصر آگوستان، زیرمجموعه ادبیات نوکلاسیک
۱۷۴۵ – ۱۷۰۰
Samuel Johnson
و مکتب ادبی وی.
رمان Clarissa (اثر ریچاردسون، ۱۷۴۸)
رمان Tom Jones (اثر هنری فیلدینگ، ۱۷۴۹)
بازتاب جهان بینی روشنفکری و تاکید بیشتر بر غریزه، سرشت، و احساسات و توجه کمتر به قضاوت و خویشتنداری و محدودیت.
توجه و علاقه به تصنیف ها و چکامه های سبک قرون وسطی (ballads) و نیز ادبیات فولکلور (محلی)
Age of Sensibility (Age of Johnson)
(عصر احساس، زیرمجموعه ادبیات نوکلاسیک)
۱۷۸۵ – ۱۷۴۵
Samuel Taylor Coleridge
William Wordsworth
Lord Byron
Jane Auston
دو نمایشنامه نویس گوتیک:
Anne Radcliffe
Marley Shelley توجه بسیار به احساسات؛ نمادگرایی (Symbolism)؛ توجه به طبیعت و ماوراء طبیعت.
ادبیات رومانتیک بسیار نوآورانه بود؛ چراکه پیروان این مکتب به خودجوش، تخیلی، و آزاد بودن ادبیات اعتقاد داشتند.
ادبیات Gothic در دوران رومانتیک بوجود آمد؛ ادبیات گوتیک با زمینه ای تاریک و شخصیت ها و موقعیت هایی بسیار تخیلی، grotesque، وحشی، و اغلب ملودرام شناخته می شود.
Romantic Period
1830 – 1785
Alfred Lord Tennyson
Elizabeth Barrett Browning
Robert Browning
(همسر الیزابت)
Mathew Arnold
Charles Dickens
Charlotte Bronte
George Eliot
Thomas Hardy
نویسنده متعلق به جنبش Aestheticism
Oscar Wilde
همزمان با پادشاهی ملکه ویکتوریا.
ادبیات این دوره به موضوع های روز می پردازد. جامعه، اقتصاد، مذهب، اندیشوری، موضوع ها و مشکلات انقلاب صنعتی، جنبش های آغازین فمینیسم، اصلاح طلبی سیاسی، و تاثیر نظریه داروین بر فلسفه و دین از چیزهایی است که در ادبیات دوره ویکتوریا مطرح می شود.
«دانته گابریل روزتی» در ۱۸۴۸ جنبش Pre-Raphaelite Brotherhood
را بنیان نهاد که هدف آن بازگشت صداقت، سادگی، و مذهب به هنر بود.
از ۱۸۸۰ تا ۱۹۰۰ جنبش Aestheticism and Decadence
در ادبیات پاگرفت. این جنبش از فرانسه وارد شده بود و مخالف دیدگاه علمی در هنر بود. هواداران آن، اعتقاد داشتند که مردم نباید از هنر صرفا انتظار آموزش ارزش های اخلاقی داشته باشند.
جمله «هنر برای هنر» از این جنبش برخاسته است. Victorian Period
1901 – 1832
George Bernard Shaw و H.G. Wells
(دو نویسنده که به بی عدالتی های اجتماعی و خودخواهی های طبقه مرفه بسیار تاخته اند)
William Butler Yeats
Joseph Conrad
Rudyard Kipling
Henry James
E.M. Foster
از درگذشت ملکه ویکتوریا تا پایان جنگ جهانی اول.
در این دوران، انگلستان بسیار قدرتمند و غرق در نعمت های مادی بود. با این همه، سه چهارم مردم در وضعیت رقت باری زندگی می کردند.
ادبیات این دوره نیز در بسیاری از موارد بازتاب همین وضع بوده است.
Edwardian Period
1914 – 1901
شاعران جرجی:
Rupert Brooke
Robert Graves
Wilfred Owen
Edward Thomas
Lascelles Abercrombie
همزمان با پادشاهی جرج چهارم.
ظهور شاعران جرجی (Georgian Poets)
این شاعران بیشتر به موضوع های روستایی و غیرشهری می پرداختند و سبک غالب شان هم ترانه های سنتی بود. امروز به این شاعران minor poets هم گفته می شود. در دوران جرج، بسیاری از شاعران و نویسندگان دوره ادوارد هم بکارشان ادامه دادند.
Georgian Period
1936 – 1910
شاعران:
W.B. Yeats
T.S. Eliot
Dylan Thomas
Seamus Heaney
رمان نویسان:
James Joyce
D.H. Lawrence
Virginia Woolf نمایشنامه نویسان:
Noel Coward
Samuel Beckett
از آغاز جنگ جهانی اول تا پایان جنگ جهانی دوم.
ادیب نوگرا بواسطه تحول های شگرف پیرامون خود حاضر به پذیرش ساختارهای سنتی نیست.
برای مثال شاعر نوگرا شعر بی وزن و قافیه (Free Verse) را می آفریند و در ادبیات خود از اصطلاح های کوچه و بازار در کنار زبان فاخر ادبی استفاده می کند. در رمان، او حاضر به ارایه داستان واقع گرا نیست. بیشتر رمان نویسان این دوره، عمق روان شخصیت های داستانی خود را بر مبنای نظریه های فروید و با استفاده از interior monologue عرضه می کنند. شاعران هم از ایهام بسیار استفاده می کنند که نقطه مقابل واقع گرایی است.
Modern Period
1945 – 1914
John Fowles
(رمان نویس)
شاعر و نویسنده فرانوگرا گونه ها (ژانرها) و سبک های ادبی را ترکیب می کند. او حرکت نوگرایی را نوعی طغیان می داند.
Postmodern Period
اکنون – ۱۹۴۵
دستهها دوره های ادبی در ادبیات بریتانیا قرون وسطی و دوران طلایی دیدگاه Comments (0) نوشته شده توسط admin, ۹ مرداد ۱۳۸۸
قرون وسطی و دوران طلایی (۱۶۶۰ – ۱۴۸۵)
مهمترین عامل های جهش بزرگ در ادبیات انگلیسی میانه و ظهور دوران طلایی ادبیات انگلیسی را می توان در چند مورد زیر خلاصه نمود:
۱) ورود صنعت چاپ به بریتانیا توسط ویلیام کاگستون در سال ۱۴۷۶
۲) رشد طبقه ی متوسط و گسترش آموزش و پرورش در میان غیر روحانیان
۳) اقتدار سیاسی دولت مرکزی و توجه به فرهنگ در خانواده های سلطنتی تودور (Tudor) و استوارت (Stuart)
با این همه، ادبیات دوران طلایی در ۲۰ سال پایانی قرن شانزدهم (در دوران ملکه الیزابت اول) به شکوفایی کامل رسید؛ پیش از آن، اختلاف نظر مذهبی میان کلیسای کاتولیک روم و کلیسای بریتانیا سرعت رشد ادبیات را کاهش می داد. «اومانیسم» به معنای جنبش سکولار و غیر مذهبی اروپا که شناخت و ارج نهادن به آثار باستانی و غیر مسیحی (یونان و روم باستان) را دربر می گرفت نیز در همین دوران ملکه الیزابت اول در بریتانیا گسترش یافت. {این اومانیسم با اومانیسم در آموزش اشتباه نشود}
یکی از اثرهای ماندگار و بزرگ ادبیات انگلیسی در این دوره، «آرمانشهر»، اثر سر توماس مور (Utopia, Sir Thomas More) است. در این داستان، مسافری خیالی بنام رافائل هیتلودی (Raphael Hythloday) سازمان و نظام سیاسی جزیره ای بنام آرمانشهر (یا ناکجاآباد) را توصیف می کند. هیتلودی در زبان یونانی به معنای یاوه گو و اشاعه کننده ی پرت و پلا است. توماس مور در این کتاب، جامعه ی ستیزه جوی مسیحی را با جامعه ی سازمان یافته و قانون مند آرمانشهر داستان خود زیرکانه مقایسه می کند. «احترام به ادیان و مذاهب» و «عدم وجود مالکیت خصوصی و سرمایه داری» دو ویژگی آرمانشهر سرتوماس مور است. بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که کارل مارکس در پردازش نظریه ی کمونیسم از این کتاب نیز الهام گرفته است. با این وجود نگارنده احتمال می دهد کتاب آرمانشهر بیشتر به باور نویسنده ی آن مبنی بر لزوم جدایی دین از حکومت (احترام به همه ی ادیان) و گرفتن قدرت بیش از حد از روحانیون مسیحی (مالکیت خصوصی) دارد؛ چراکه:
الف) سر توماس مور را در تاریخ بعنوان فردی کاتولیک، مذهبی، و پارسا معرفی کرده اند.
ب) سر توماس مور، خود فردی ثروتمند، وکیل، و سیاستمدار بود.
شعر رنسانس
در نیمه نخست قرن ۱۶، به استثنای یک مورد، پدیده ی چشمگیری در شعر انگلیسی دیده نمی شود. آن یک مورد هم John Skelton است که ترکیبی از عناصر ادبیات قرون وسطی و رنسانس در شعر او دیده می شود. اما دو شاعر بزرگ ادبیات انگلیسی، سر فیلیپ سیدنی (Sir Philip Sidney) و ادموند اسپنسر (Edmund Spenser) در اواخر همین قرن، تاثیری شگرف بر ادبیات این زبان گذاشتند.
فیلیپ سیدنیSir Philip Sidney
سیدنی در آکسفور تحصیل کرد و سپس وارد سیاست شد. او بعنوان عضوی از گروه مذاکره کننده برای ازدواج ملکه الیزابت با «دوک د آلن کون» از سوی سفارت بریتانیا به پاریس رفت. پس از آن نیز چندین سال را در سفر به کشورهای آلمان، ایتالیا، لهستان، و اتریش گذراند و با اندیشمندان سرشناس زمان خود دیدار کرد. در بازگشت، اختلاف هایی میان او و تعدادی از دولتمردان ایجاد شد و این اختلاف زمانی بالا گرفت که سیدنی در نامه ای به ملکه از سیاست خارجی و ازدواج فرانسوی انتقاد شدید کرد (!!) پس از نوشتن این نامه و شاید به دستور خود پادشاه او بازنشست و از دربار خارج شد.
استروفل و استلا (Astrophel and Stella) معروفترین شعر بلند این شاعر اواخر قرن شانزدهم است. در این سرود بلند، سیندی عشق آرمانی خود به پنلوپه دِورو (Penelope Devereux)، دختر والتر دورو (نخستین اِرل در اسکس) را بیان می کند. او یک زن آرمانی را در گوهر معشوق خود می بیند و آنرا تفسیر و تحسین می کند. استروفل و استلا از نظر «وزن»، «آرایش قافیه»، و حتی از نظر «معنایی» نقطه ی عطفی در شعر انگلیسی زمان خود است. هر غزل از مجموعه ی غزل های (سانت های) این شعر بلند، حال و هوای احساسی ویژه ی خود را دارد (همچون شعرهای الگوی ایتالیایی فیلیپ سیندی: پترارک). آرمانی کردن عشق را منتقدان به تاثیر اندیشه های افلاطون بر شاعر نسبت داده اند. برای خواندن متن کامل و انگلیسی استروفل و استلا روی نام آبی آن تیک بزنید.
«The Countess of Pembroke’s Arcadia» را برخی بلندپروازانه ترین شعر سیندی خوانده اند. این شعر آشکارا زیر تاثیر ادبیات یونانی نوشته شده است، زندگی بسیار آرمانی (و نه الزاما واقعی) چوپانی و شبانی را نمایش می دهد و در آن داستان هایی از «نیزه بازی» و «خیانت سیاسی» گرفته تا «آدم ربایی» و «تجاوز جنسی» وجود دارد. ادیبان و شاعران بسیاری از داستان های این مجموعه وام گرفته اند که از آن جمله می توان به ویلیام شکسپیر و بهره گیری او از این شعر در گلاستر (داستانی فرعی از حکایت «لیر شاه») اشاره کرد.
پیوند به بیرون برای خواندن ۲ شعر از فیلیپ سیدنی:
Astrophel and Stella
The Countess of Pembroke’s Arcadia
ادموند اسپنسر
اسپنسر، شاعر دوران ملکه الیزابت اول، در لندن تحصیل کرد اما سپس همراه با نیروهای ارتش بریتانیا برای اشغال مجدد ایرلند به آن کشور رفت. او در جریان قیام گروهی از ایرلندیان که به «شورشیان دیسموند» معروف بودند همراه با ارتش بریتانیا جنگید. پس از شکست شورشیان، بخشی از زمین های مصادره شده ی آنان به ادموند اسپنسر داده شد. با این همه و با وجودی که او انتظار داشت با استفاده از توان شاعری اش بتواند موقعیتی در دربار کسب کند، بدلیل مخالفت های آشکار با «لرد برگلی» (مشاور ارشد ملکه) هرگز مورد توجه دولت بریتانیا قرار نگرفت و تنها چیزی که بدست آورد، حقوق بازنشستگی از سال ۱۵۹۱ بود. او در میان همسایگان خود (ایرلندی ها) هم شخصیتی نامحبوب بود؛ چراکه در واقع در زمین های غصبی ایشان زندگی می کرد. او در سال های آغازین دهه ی ۱۵۹۰ در یادداشتی بنام «نگاهی به ایرلند امروز» می نویسد آرامش هرگز به ایرلند باز نمی گردد، مگر آنکه زبان و سنت های بومی آن، حتی شده با زور و خشونت، نابود شود. او همچنین قائل به شیوه ی «زمین سوخته» برای ضربه زدن به دشمن بود!
پیوند به بیرون برای خواندن ۳ شعر از ادموند اسپنسر:
The Shepheardes Calender
The Faerie Queeene
Epithalamion
شعر سیدنی و اسپنسر پرزرق و برق و سرشار از تصنعات ادبی بود که البته این از ویژگی های بیان شعری در دوران ادبی الیزابت اول بشمار می رود. اما در پایان قرن ۱۶ و آغاز قرن ۱۷ دو رویکرد ادبی تازه پا به عرضه ظهور نهاد:
شعر متافیزیک که بیشتر با John Donne شناخته می شود. بسیاری «جرج هربرت» و ترانه های مذهبی او را متاثر از مکتب «جان دان» می دانند. Henry Vaughan (پیروی هربرت) و Richard Crashaw از دیگران شاعران متافیزیکی این دوره اند. «Andrew Marvel» هم شعرهایی به این سیاق سروده، اما او زیر تاثیر مکتب های دیگر هم بوده است. رویکردی که در واقع واکنش به شعر پرآزین و پرشاخ و برگ مکتب اسپنسر از یک سو و شعر پیچیده و «ژیمناستیک کلامی» متافیزیک از سوی دیگر بود. بزرگترین شاعر این سبک، «بن جانسون» بود که روش ساده و بی آلایش او روی Robert Herrick و «شاعران کاوالیِر» تاثیرگذاشت و راه را برای دوران neoclassic هموار کرد.
آخرین شاعر بزرگ دوره رنسانس John Milton بود. او آموزش کلاسیک دانشگاهی داشت و از نیم قرن تجربه سبک های گوناگون ادبی پیش از خود نیز بهره گرفته بود. شعرهای حماسی جان میلتون را بهتر، بالیده تر و نیز ساده تر از کارهای حماسی ادموند اسپنسر می دانند. البته میلتون فردی مذهبی بود و بجای استفاده از اسطوره ها و شوالیه های شعر اسپنسر (مثل The Faerie Queene) بیشتر از متن سنت های مسیحی و انجیل استفاده می کرد. کار های معروف او عبارتند از: بهشت گمشده، Paradise Lost (1667)، Lycidas (1637)، Paradise Regained (1671).
داستان نویسی رنسانس
در دوران پیش از رنسانس، نمایش نامه در محدوده ی کلیسا و پیرامون موضوع هایی با آموزه های دینی اجرا می شد؛ موضوع هایی چون: «روبرو شدن زنان با فرشته در کنار آرامگاه عیسی و اعلان فرشتگان مبنی بر زنده شدن دوباره عیسی». اندک اندک جنبه ی مذهبی کار رنگ باخت و کل داستان مسیحیت بصورت یک اثر هنری و برای مخاطبان غیرمذهبی درآمد. ادبیات رنسانس از چنین بستری و در مرحله ای از گذار شکل گرفت. مرحله ی گذار را می توان دوران پایانی قرون وسطی تا سال ۱۵۸۰ دانست. از این سال، نمایش نامه های بسیاری با موضوع های کمدی و تراژدی در تاتر های لندن اجرا شد. تا اینکه در سال ۱۶۴۲ تاترهای لندن توسط پارلمان که در اختیار پاکدینان (پیوریتن ها) بود تعطیل شد. پاکدینان (پیوریتن ها) گروهی از پروتستان ها بودند که به فرمانبرداری کامل مذهبی و ساده کردن آیین های پرستش اعتقاد داشتند. بیشتر ادبیات غیر رومانتیک دوره ی رونسانس، از جمله نمایش های لندن، در غالب منظوم، پیچیده، و زیر تاثیر ادبیات کلاسیک بود؛ با این حال، یک ویژگی این ادبیات را از نوع کلاسیک یونانی و رومی جدا می کرد؛ و آن پر زرق و برق و احساس برانگیز بودن نمایش های رونسانس بود. «توماس کاید» (Thomas Kyd) با اثر «تراژدی اسپانیایی» یکی از آغازگران این راه بود. بکارگیری موقعیت های ملودرام و ترسناک توسط او بعدها مورد استفاده ی نویسندگانی چون شکسپیر نیز قرار گرفت {برای مثال در Titus Andronicus}. گفته می شود شکسپیر در نوشتن «هملت» هم از یکی از کارهای کاید که اکنون مفقود شده الهام گرفته است. کاید دوست صمیمی «کریستوفر مارلو» بود. هر دوی این ادیبان متهم به ارتداد و کفر شدند. توماس کاید به همین اتهام مدت کوتاهی به زندان افتاد و یکسال پس از آزادی در اوج فقر و سرافکندگی درگذشت.
کریستوفر مارلو به نوشتن «رویدادنامه» در قالب «نمایشنامه» و درباره ی رفتار مرگبار پادشاهان و فرمانروایان روی آورد. در زیر پیوند دو رویدادنامه ی او را مشاهده می کنید:
ویلیام شکسپیر
تراژدی و کمدی در دوران الیزابت (Elizabethan Period) با ظهور شکسپیر به اوج خود رسید. شاید بتوان تفاوت شکسپیر از دیگر ادیبان هم عصر خود را اینگونه بیان کرد:
طرح های داستانی (plot) پیچیده تر و نیز قدرت برتر در سبک و شیوه نگارش توجه به شخصیت های داستان و نقش دهی ادبی بهتر به آنها توجه و نگاه متفاوت به سرنوشت انسان ها
برخی از معروف ترین نمایشنامه های شکسپیر عبارتند از:
Romeo and Juliet (؟۱۵۹۵): داستانی تراژدی از عشق دختر و پسری بنام های ژولیت و رومیو که خانواده هایشان دشمنان یکدیگرند. رومئو و ژولیت مخفیانه ازدواج می کنند، اما نمی توانند با یکدیگر زندگی کنند. در پایان، نزاع خانوادگی و عشق آتشین خود آنها به تراژدی می انجامد. رومیو با شنیدن خبر مرگ ژولیت (که درست نبود) خودکشی می کند و ژولیت با دیدن جنازه رومیو خود را می کشد. صحنه ای که ژولیت بر بالکون خانه با خود از عشقش به رومیو می گوید و رومیو که مخفیانه به باغ آنها آمده صدای او را می شنود، یکی از کلاسیک ترین صحنه های عشقی در تئاتر است. As You Like It (؟۱۵۹۹) داستانی کمدی در جنگل Arden که به ماجراها و ازدواج دو زوج (Rosalind و Orlando) و (Celia و Oliver) می پردازد. روزالیند و سیلیا با لباس و آرایش مردانه از کاخ به جنگل گریخته اند. در این داستان، برخلاف کلیشه های آن زمان، زندگی روستایی معصومانه و آرمانی نیست؛ بعلاوه افراد هم همیشه آن چیزی نیستند که در ظاهر نشان می دهند. با این همه برای روزالیند و سیلیا این امکان فراهم می شود که عشق خود را بیابند و به تعبیر و تشبیه شکسپیر «چون زوج هایی به کشتی نوح» وارد شوند. Twelfth Night (؟۱۶۰۰): داستانی کمدی و پیچیده درباره زنی جوان بنام Viola که لباس پسرانه می پوشد تا بعنوان خدمتکار برای Duke Orsino کار کند. در نهایت او با دوک ازدواج می کند و برادرش را هم که گمان می کرد مرده، می یابد. این اثر را ماندگارترین کمدی رومانتیک شکسپیر می دانند. Hamlet (؟۱۶۰۱): داستانی تراژدی؛ هملت شاهزاده دانمارک است و شکسپیر داستان خود را با پرورش روایت فرانسوی این داستان از «فرانسوا بِلفور» (قرن ۱۶) خلق کرده است. هملت مردی جوان، جدی، و ناخشنود است و از قدرت تصمیم گیری بالایی برخوردار نیست. عموی هملت در گذشته با دادن سم پدر او را کشته و خود به تخت پادشاهی و حضانت هملت رسیده بود. شاهزاده دانمارک اینک می خواست انتقام پدر خود را بگیرد. داستان با کشته شدن هملت، مادرش، و عمویش به پایان می رسد و یک شاهزاده نروژی مدعی سلطنت در دانمارک می شود. هملت را در زمره جاودانه ترین کارهای شکسپیر می دانند. عبارت معروف «بودن یا نبودن، مسئله این است» در این نمایشنامه بکار رفته. Othello (؟۱۶۰۴): تراژدی؛ اوتلو ژنرال «ارتش وِنیز» و مردی بسیار غیرتی است. «یاگو»، ستوان و دوست اوتلو برای اینکه او را تخریب کند به او می باوراند که همسرش «دِزدِمونا» با مرد دیگری رابطه جنسی دارد؛ درحالیکه چنین نیست. در پایان، اوتلو همسر خود را به قتل می رساند. ژنرال زمانی که متوجه اشتباه خود می شود دست به خودکشی می زند. King Lear (؟۱۶۰۵): تراژدی؛ در روزگاران کهن، پادشاهی بنام «لیرشاه» تصمیم می گیرد قلمروی خود را میان دخترانش تقسیم کند. او معیار تقسیم را بر این قرار می دهد که هر دختر چه میزان به او ابراز علاقه کند. Goneril و Regan در ظاهر به پدر ابراز عشق بسیار می کنند و لیرشاه، پادشاهی اش را بطور مساوی میان شان تقسیم می کند؛ دختر سوم (Cordelia) که واقعا پدرش را دوست داشت می گوید که مهر او به پدر نه بیشتر و نه کمتر از آن چیزی است که باید باشد. در نتیجه به او چیزی نمی رسد. داستان با یک سری رویدادهای ناگوار، از جمله مرگ لیرشاه و سه دختر وی به پایان می رسد. Macbeth (؟۱۶۰۶): تراژدی؛ سه زن جادوگر به مکبث می گویند که وی به پادشاهی اسکاتلند خواهد رسید. وی بدین منظور و به پیشنهاد همسرش، Duncan (پادشاه اسکاتلند که برای دیدار به قصر او آمده بود) را می کشد. گرچه مکبث از این کرده خود پشیمان می شود، اما برای حفظ قدرت ناچار به قتل انسان های دیگری نیز می شود. در این داستان، همسر مکبث هم دچار عذاب وجدان شده و خوابپیمایی می کند.در نهایت فردی بنام Macduff مکبث را به قتل می رساند. The Tempest (؟۱۶۱۱): داستانی دراماتیک و رومانتیک و معروف ترین اثر tragicomedy از شکسپیر؛ پراسپرو (دوکِ میلان) بوسیله برادرش به جزیره ای دوردست تبعید می شود و در آنجا همراه با دخترش Miranda زندگی می کند. اما Prospero موفق می شود به کمک قدرت جادویی اش و با افزودن به عشق میان دخترش و پسر پادشاه ناپل قدرت را از برادرش بازستاند. کمک کننده جادویی پراسپرو (Ariel) و Slave Caliban از دیگر شخصیت های این داستان اند. در پایان، پراسپرو قدرت جادویی اش را رها می کند. در مورد این بخش پایانی داستان تفسیرهای زیادی وجود دارد. برخی منتقدان می گویند این دست کشیدن از قدرت جادویی، نوعی پذیرش مسوولیت هایی است که حکومت به همراه دارد. برخی نیز گفته اند که این خداحافظی نمادین شکسپیر با صحنه تئاتر است (درحالیکه امروز می دانیم این آخرین نمایشنامه شکسپیر نبوده است).
بعضی از تراژدی های شکسپیر از نظر سبک و احساس در کارهای «جان وبستر» (نظیر شیطان سفید و دوشِس مالفی) تقلید شده است.
اواخر رنسانس و قرن هفدهم
بن جانسون تاثیرگذارترین شخصیت ادبی این دوره بود که بر مسیر و رویکرد نمایشنامه نویسی در سال های پس از خود اثر گذاشت. طرح داستان در کمدی های او با دقت تنظیم شده و موضوع های دلخواه را با شور و تصویرسازی بی مانندی مورد طنز و هجو قرار می داد. این ویژگی ها در بیشتر کمدی های اواخر دوره بازگشت مشاهده می شود. Volpone (1606) و The Alchemist (1610) را معمولا بهترین کمدی های جانسون می دانند. در همین دوره، فرانسیس بومانت و جان فلچر که در نگارش آثار معروف به “تراژدی – کمدی” با یکدیگر همکاری داشتند، اذعان کرده اند که از سبک بن جانسون پیروی می نمودند. در تراژدی – کمدی های این دو (مانند Philaster، ۱۶۱۰؟)، موقعیت های مبهم اخلاقی با تغییر غیرمنتظره بخت و فرجام شخصیت ها و لفاظی های پوچ همراه است.
نثرهای ادبی درخشان در دوره رنسانس فراوان نیست، اما ترجمه بزرگ انجیل که در سال ۱۶۱۱ منتشر شد و به نام “انجیل شاه جیمز” یا “نسخه مجاز” شناخته می شود، اثری در خور توجه است؛ چراکه این ترجمه، نقطه اوج دو قرن تلاش برای تهیه ترجمه ای خوب از متن های اصلی انجیل بشمار می رود. واژه گزینی، تصویرسازی، و ریتم موجود در متن این ترجمه، روی نویسندگان انگلیسی زبان در قرن های آینده تاثیر گذاشت.
متن های “سر توماس براون”، پزشک و پژوهشگر انگلیسی نیز از ادبیاتی آهنگین و شکوهمند برخوردار است. تبدیل پدیده های دنیوی به نمادهایی از حقایق عرفانی در تخصص او بود و او این تخصص را در Religio Medici (مذهب یک پزشک) به اوج رساند. این اثر احتمالا در سال ۱۶۳۵ به رشته تحریر درآمد.
دانشنامه دنبلید (ویراسته ۲۰۱۰)
دستهها قرون وسطی و دوران طلایی (1485 - 1660) ادبیات انگلیسی میانه دیدگاه Comments (1,817) نوشته شده توسط admin, ۱۵ فروردین ۱۳۸۸
انگلیسی میانه (۱۴۸۵ – ۱۰۶۶)
نفوذ گسترده ی زبان و ادبیات فرانسوی، مهمترین ویژگی این دوره است. از زمان حمله ی نورمان ها در سال ۱۰۶۶ تا قرن چهاردهم، «فرانسه» زبان شعر و ادبیات در کشور انگلستان بود و «لاتین» هم جایگاه خود بعنوان زبان علمی و دانشگاهی را حفظ نمود. زمانی که حاکمان بریتانیا در قرن چهاردهم دوباره به زبان انگلیسی بها دادند، این زبان، بسیاری از ویژگی های صرفی زبان انگلیسی باستان را از دست داده بود، دست خوش تغییرهای آوایی شده بود، و واژگان بسیاری را از زبان های فرانسوی و لاتینی وام گرفته بود.
شعر در شمال و غرب، نزدیک به همان ویژگی های انگلیسی باستان دنبال می شد: تجانس آوایی، مصراع های چهار فشاری (دارای چهار سیلاب استرس دار). «رویای ویلیام درباره ی پیرس شخم زن» که بیشتر با نام کوتاه Piers Plowman شناخته می شود یکی از نمونه های برجسته ی این رده است. اثر یادشده منسوب به ویلیام لانگلند است (به احتمال) و مجموعه ای اعتراضی، بلند، و پرشور است که به گرفتاری و بدبختی فقریان، آزمندی ثروتمندان، و گناهکاری همه ی مردم می پردازد. با این وجود، باورهای مسیحیان مبنی بر «زندگی دنیوی»، «زندگی اخروی و یکی شدن با خدا»، و «آمیزش این دو (دنیا و آخرت) زیر نظر کیسای مقدس» در کانون تاکید این اثر ادبی است. این شعر بلند، با وجود کاستی هایش، با دیگر اثر تخیلی- مسیحی بنام «کمدی الهی»، اثر دانته قابل مقایسه است. وجه شباهت این دو نیز، تاکید آنها بر «محبت الهی» و «عامل محبت روی زمین» است.
«مروارید» (The Pearl)، دیگر شعر برجسته و دارای تجانس آوایی در این دوره است که البته کوتاه تر از اثر پیشین است. این شعر را می توان ادبی تر و هنری تر از «پیرس شخم زن» دانست. مروارید گویا مرثیه ای است برای مرگ یک دختر خردسال و در هر حال مقام والا و ستوده ی معصومیت کودکانه را در عرش الهی به تصویر می کشد و نیاز روح انسان به کودک شدن برای ورود از دروازه های مرواریدی «اورشلیم نو» را نمایش می دهد. اثر، با نمایش تصویری رویایی و تاثیرگذار از بهشت و بیدار شدن بیننده ی رویا از خواب به پایان می رسد.
در یک کلام، نیاز به یکی شدن با خداوند ویژگی بارز شعر و نثر اواخر قرون وسطی، بویژه در شمال انگلستان است.
The Pearl
آرایه ی ادبی غالب در این شعر «تمثیل» و گونه ی ادبی آن «رویا» (Dream Vision) است. مروارید ۱۰۱ بند و هر بند آن ۱۲ مصراع دارد. آرایش قافیه در این شعر بصورت a b a b a b a b b c b c است. تجانس آوایی در شعر چشمگیر است، اما در همه ی شعر و بطور یکنواخت بکار نرفته است.
معرفی (بندهای ۱ تا ۲۰):
راوی داستان، در حالیکه بخاطر گم کردن مروارید خود پریشان و آشفته است، به خواب می رود. در خواب، او به کشوری زیبا برده می شود. در حالیکه در کرانه ی جویباری زیبا پرسه می زند، گمان می کند که بهشت، باید آنسوی جویبار باشد. در هنگام جستجوی راهی برای عبور از جویبار، او دوشیزه ای را می بیند و می انگارد که این دوشیزه، حتما مروارید گم شده ی اوست. دخترک با او گرم می گیرد.
گفتگو (بندهای ۲۱ تا ۳۵):
مرد از دخترک می پرسد که آیا او مروارید گم شده ی وی است؟ دخترک می گوید شما چیزی را گم نکرده اید، بلکه مروارید شما گلی بود که بطور طبیعی پژمرد. مرد می خواهد به دخترک نزدیک شود، اما دختر به او می گوید که این کار ساده ای نیست و مرد باید خود را تسلیم اراده و محبت خداوند کند. مرد درباره ی مقام دخترک می پرسد و دخترک می گوید که «بره» (بچه گوسپند) او را ملکه ی خویش می داند.
گفتگو (بندهای ۳۶ تا ۶۰):
مرد می پرسد که آیا دخترک جایگزین مریم مقدس و ملکه ی آسمان شده است؟ دختر می گوید: همه ما اعضای بدن مسیح هستیم و داستان تاکستان را بازگو می کند. مرد به اینکه خدا به هر کس به واسطه ی کارش پاداش می دهد اعتراض می کند و دختر می گوید: خداوند هدیه ی رستگاری مسیح را به همگان بطور یکسان می بخشد.
گفتگو (بندهای ۶۱ تا ۸۱):
دوشیزه جنبه های گوناگونی از گناه، پشیمانی (توبه)، متانت، و رستگاری را به مرد می آموزد و سپس «مروارید اعلی» را به گردن می آویزد. دختر به مرد توصیه می کند که به بهای عفو و بخشش، این مروارید را بخرد. {توضیح: اشاره و کنایه: “مروارید اعلی”، توصیف موسی (ع) از ارزش پادشاهی آسمانی است)
توصیف آسمان و بیداری (بندهای ۸۲ تا ۱۰۱):
مرد می پرسد اورشلیم الهی کجاست؟ دختر می گوید: در شهر خدا. مرد می خواهد به آنجا برود، اما دختر می گوید: خداوند منع کرده است، اما می توانی آنجا را ببینی. آن دو به بالای جویبار می روند و مرد دیار مورد نظر خود را در آنسوی رود می بیند…همه ی شکوه و دیدنی های آن…و مرد تصمیم می گیرد به آنجا برود، اما زمانیکه پا را در آب فرو می برد تا از جویبار عبور کند، از خواب می پرد!
در دوران مورد نظر ما البته شعرهایی با ویژگی متفاوت نیز وجود دارد که از آن جمله می توان به «سر گواین و شوالیه ی سبز» (Sir Gawain and the Green Knight) اشاره کرد. گواین و شوالیه ی سبز را نیز به همان شاعر گمنامی نسبت می دهند که شعر مروارید را سروده است. این اثر متفاوت، داستانی «حادثه ای – عشقی» است که از ادبیات فرانسه وارد زبان انگلیسی شده است.
Sir Gawain and the Green Knight
1. هماوردخواهی
داستان در شهر کاملات (Camelot)، روز سال نو، و درون دربار شاه آرتور آغاز می شود. در میان جشن سال نو که در دربار برگزار می شد، ناگاه غریبه ای سوار بر اسب و مسلح به یک تبر (شوالیه ی سبز) وارد می شود و هماورد می طلبد. هماورد شوالیه ی سبز می توانست با تبر تنها یک ضربه به او وارد کند. با این شرط که اگر شوالیه ی سبز در این مبارزه زنده ماند، یک سال و یک روز بعد این ضربه را به همان نحو پاسخ دهد. «سر گواین»، جوانترین شوالیه ی شاه آرتور، با بی میلی این مبارزه را می پذیرد. گواین با یک ضربه ی تبر، سر شوالیه ی سبز را از تن او جدا می کند. اما شوالیه ی سبز که زنده مانده بود، سر خود را بر می دارد و به او یادآوری می کند که باید یکسال و یک روز دیگر در کلیسای سبز با او ملاقات کند؛ و سپس سوار بر اسب خود از ان میهمانی دور می شود.
نقاشی قرون وسطی از این داستان ===>
۲٫ سفر سر گواین
نزدیک به یکسال پس از این واقعه، در روز اشوان (روز بزرگداشت مقدسان، یکم نوامبر)، با بهترین تجهیزات رزمی خود و سوار بر اسب خویش (گرینگولِت، Gringolet) به جستجوی کلیسای سبز می رود تا ماموریت خود را تمام کند. روی سپر گواین علامت ستاره ای پنج بر نقش بسته که شعر (در بندهای ۲۷ و ۲۸) آنرا متعلق به حضرت سلیمان (Solomon) و عامل یادآوری مسوولیت او در نقش شوالیه ای متعهد می داند. در این سفر، او از جزیره ی انگلسی (the Isle of Anglesey) تا سرزمین میدلند غربی را می پیماید. او در هنگام کریسمس به میدلند غربی می رسد. او با لرد و همسر زیبایش ملاقات می کنند. لرد و همسرش از میزبانی چنین پهلوان نامداری خرسند هستند. پس از میهمانی روز کریسمس، لرد از گواین علت این سفر را جویا می شود و گواین می گوید که برای یافتن کلیسای سبز و قرار ملاقات خود در روز سال نو به اینجا آمده است. لرد لبخندی می زند و می گوید: پس مدتی پیش ما بمان. چون کلیسای سبز بیش از ۲ مایل از اینجا فاصله ندارد.
۳٫ معامله با لرد
لرد اعلام می کند که سرگواین میهمان اوست و می تواند فردا که او به شکار می رود، در دژ بماند و خدمتکاران هرآنچه خواست، به او بدهند. سپس برای خوش و بش به گواین می گوید: در پایان روز من هر چه گرفتم (شکار کردم) به تو می دهم، به شرط آنکه تو هم هر چه اینجا گرفتی به من بدهی! سر گواین می پذیرد.
فردای آنروز لرد به شکار می رود و همسر او و لرد در دژ می مانند. همسر لرد برای فریفتن گواین به اتاق او می رود و تلاش می کند او را تحریک کند. گواین می گوید تا زمان پایان ماموریتش هیچ رابطه عاشقانه ای را نمی پذیرد؛ او تنها به یک بوسه ی ساده بسنده می کند.
لرد در بازگشت از شکار، آهویی را که گرفته بود طبق قرار قبلی به گواین می دهد و سر گواین هم در عوض، لرد را می بوسد؛ بی آنکه بگوید این بوسه از کجا آمده است. روز بعد، دوباره آن زن سراغ سر گواین می رود و گواین باز هم مودبانه درخواست او را رد می کند. عصر همان روز، لرد یک گراز شکار شده به او می دهد و گواین هم دو بوسه به لرد تقدیم می کند. روز سوم، همسر لرد نزد گواین می رود و شال کمری ابریشمی و سبز رنگ خود را به او می دهد تا او را در مبارزه با هماورد خویش محافظت کند. او از «سر گواین» می خواهد که در این باره چیزی به لرد نگوید. عصر آن روز لرد روباهی را که شکار کرده بود به میهمان خود می دهد و گواین هم سه بار لرد را می بوسد، اما شال سبز را نزد خود نگاه می دارد.
۴٫ مبارزه با شوالیه ی سبز
روز بعد، سر گواین همراه با یک راهنما از جانب لرد به سمت کلیسای سبز می رود. در نزدیکی محل قرار، راهنما که بسیار ترسیده بود از همراهی گواین خودداری می کند و او به تنهایی به آنجا می رود. مکانی ساکت و مرموز. گواین شوالیه ی سبز را می بیند که در گوشه ای نشسته و تبر خود را تیز می کند…Morgan-le-fay1
شوالیه ی سبز، طبق قرار بسوی گواین حمله ور می شود تا او را بکشد، اما پس از سه بار که ضربه ی تبر او به گواین برخورد می کند، تنها ضربه ی سوم، گردن او را می خراشد. شوالیه ی سبز از مبارزه بازمی ایستد و اینبار خود را بشکل «لرد» در می آورد و می گوید: «سه ضربه را برای آن سه بار ملاقات با همسر لرد زدم و ضربه ی سوم برای ملاقات سوم بود.»
۵٫ پایان داستان
شوالیه ی سبز به سرگواین می گوید که آزمایش او توسط مورگان لوفی (Morgan Le Fay، جادوگر قدرتمند در داستان های شاه آرتور، دشمن پادشاه و همسرش) برنامه ریزی شده بود. آن دو در فضایی دوستانه از یکدیگر جدا می شوند و گواین به کاملات باز می گردد. او داستان خود را برای شاه آرتور تعریف می کند و از اینکه توسط همسر لرد وسوسه شده بود ابراز شرمندگی می کند. شاه آرتور نه تنها او را نکوهش نمی کند، بلکه دستور می دهد از آن پس همه ی شوالیه هایش به افتخار شجاعت و شرف سرگواین، شال کمری سبز بر تن کنند.
«مورگان لو فی»، در حال وردخوانی، اثری از «فردریک سندیس» قرن ۱۹ ===>
جفری چاسر (Geoffrey Chaucer)
چاسر یا با لحجه ی بریتیش «چوسر»، متولد ۱۳۴۳ میلادی، بی تردید بزرگترین شاعر و ادیب قرون وسطی و انگلیسی میانه است. خودش فلسفه دان، نویسنده، سیاستمدار، و شاعر بود و تا مقام نمایندگی پادشاه در امور عمرانی پیش رفت، اما پدر و پدربزرگش هر دو تاجر شراب بودند. نیاکان وی نیز تا چند نسل پیش از او، از بازرگانان بنام در ایپسویچ بشمار می رفتند. چاسر را بسیاری «پدر ادبیات انگلیسی» می خوانند. بسیاری از کارهای چاسر، از جمله چهار اثری که در ادامه معرفی خواهیم کرد، زیر تاثیر ادبیات ایتالیایی و فرانسوی بوده و برخی دیگر از کارهای وی ترجمه ی مستقیم از زبان های فرانسوی و لاتین است. او بواسطه ی شغل دولتی که داشت به ایتالیا سفر کرد و در آنجا با ادبیات ملل دیگر آشنا شد.
«تروی لوس و کرسیدا» (Troilus and Criseyde) یکی از بزرگترین آثار ادبی چاسر است. گرچه «حکایت های کانتربری» معروفترین اثر اوست، ولی بسیاری از استادان ادبیات، ترویلوس و کرسیدا را بهترین کار ادبی او می دانند. از نظر فنی، شعر در قالب شعر شاهانه یا Rhyme Royal (بر وزن Iambic Pentameter و آرایش قافیه ای a b a b b c c) سروده شده است. موضوع داستان نیز عشق کریسیدا، زن در بند یونانی و تروی لس، شاهزاده ی تروجان است. همین شعر بعدها منبع شعر «Troilus and Cressida»، اثر شکسپیر شد. خود چاسر، شعر را از داستان Il Filostrato، اثر جیووانی بوکاچیو، نویسنده ی قرن ۱۴ ایتالیا برداشت کرده است. بوکاچیو هم در نوشتن این داستان از داستان Le Roman de Troie اثر Benoît de Sainte-Maure، شاعر قرن ۱۲ فرانسه الهام گرفته است.
در بسیاری از دیگر شعرهای چاسر نیز رد پای اسطوره های یونان پیداست. همچنین گونه ی هنری زمان او (رویا) نیز در شعرهایش به چشم می خورد. چنانکه در The Book of the Duchess، گوینده ی داستان، پس از تعریف داستانی از غرق شدن Ceyx (اسطوره ی یونانی) در دریا و درخواست همسرش Alcyone از Juno (الهه) برای یافتن ردی از «سی اکس»، می گوید که ای کاش من هم الهه ای همچون ژونو داشتم تا رویایی از واقعیت را بر من آشکار می کرد. سپس خود به رویایی دست می یابد که داستان اصلی شعر اوست و آنهم سراسر در تعامل با باورهای یونانی و رومی است. البته داستانی که چاسر از سی اکس و همسرش تعریف می کند با داستان اصلی یونانی فرق دارد. چراکه در اسطوره ی یونان، آلکیونه پس از غرق شدن همسرش خود را به دریا می اندازد و خدایان یونانی آن دو را به مرغ های هَلسیون (چیزی شبیه سیمرغ در ادبیات داستانی ایران) تبدیل می کنند. بعلاوه، ژونو، الهه ی رومی است و چاسر آنرا وارد داستان یونانی خود کرده است! به هر روی منظورم این است که شما هنوز رد پای ادبیات یونانی را در شعر انگلیسی می دیدید و رویا (Vision) همچنان یکی از پایه های شعر انگلیسی بشمار می رفت.
خانه ی شهرت (The House of Fame) کتابی سه جلدی است و ۳۵۰۰ مصراع در قالب دوبیتی های هشت هجایی را دربر می گیرد. در این کتاب نیز چاسر به خواب می رود و در رویای خود وارد پرستشگاهی شیشه ای می شود و می تواند تصویر انسان های معروف و کردارشان را مشاهده کند. یک عقاب در این مسیر بعنوان راهنمای چاسر او را همراهی می کند. شاعر در راه خود به نهاد و ذات نیکنامی می اندیشد و زندگی انسان های نیکنام را بررسی می کند.
دستهها انگلیسی میانه: 1485-1066 میلادی ادبیات انگلیسی کهن دیدگاه Comments (0) نوشته شده توسط admin, ۱۵ فروردین ۱۳۸۸
انگلیسی کهن (۱۰۶۶ – ۴۰۵)
انگلیسی کهن با ورود قوم های ژرمانی به انگلستان امروزی در قرن ۵ میلادی بوجود آمد. این قوم ها، بجز زبان انگلیسی، سنت ادبی خود در حوزه ی شاعری را نیز وارد سرزمین بریتانیا کردند که این سنت تا زمان حمله ی نورمان های فرانسوی زبان باقی ماند.
بنظر می رسد بیشتر ادبیات کهن انگلستان برای خواندن توسط نقالان سروده شده و نقال یا حماسه خوان، آنرا در ردیف های آهنگین خاص و با همراهی چنگ می خوانده است.
این شعر پیرامون بیهودگی زندگی و ناتوانی انسان در مقابل سرنوشت سروده می شد و محکم و جسورانه، اما همراه با سوگ و غم خوانده می شد. بیشتر آثار بجای مانده از این دوران بی قافیه هستند و یک مصراع آن معمولا از ۴ هجای فشاردار (همراه با تکیه یا استرس) و تعدادی هجای بدون فشار تشکیل شده است. این وزن البته برای گوش ما که به شعر امروزین انگلیسی عادت کرده، عجیب به نظر می رسد. ویژگی دیگر شعرهای این دوره، استفاده چشمگیر از تجانس آوایی (Alliteration) در ساختار شعر است.
حماسه های «بیوولف» (Beowulf) نمونه ی باشکوه شعر در ادبیات انگلیسی کهن است. بیوولف، پهلوانی اسکاندیناوی است که به پیکار با «گرندل» (Grendel)، مادر گرندل، و اژدهای آتش زا می پردازد. او نه تنها یک پهلوان، بلکه نجات دهنده و پشتیبان مردم نیز بشمار می رود. یکی از ویژگی های بیوولف، کاهش نقش بی اختیاری و سرنوشت محوری است. باور مسیحیان مبتنی بر وابستگی به خدای دادگر، آشکارا در این داستان نمودار شده است. البته این ویژگی در بسیاری دیگر از داستان های بجامانده از آن دوران نیز دیده شده؛ چراکه بیشتر این آثار، توسط راهبان مسیحی نسخه نویسی و نگهداری شده است. بسیاری از آثار ادبی آن دوران نیز توسط خود مذهبیان و پس از روی گرداندن انگلیسی های باستان از باورهای دینی کهن خویش سروده و به رشته ی تحریر درآمده اند.
کهن ترین شاعر زبان انگلیسی کادمون (Caedmon) نام دارد که گویا در قرن هفتم میلادی می زیسته است. Saint Bede the Venerable، روحانی مسیحی در قرن هشتم از او یاد می کند و چنین می نویسد: کادمون چوپانی بیسواد بود که یک شب در خواب صدایی می شنود که به او دستور می دهد داستان آفرینش را به نظم در آورد و او چنین می کند. «سنت بده» شعر کادمون را به نثر در کتاب خود نوشته است. در کتابخانه ی Bodleian در دانشگاه آکسفورد، مجموعه ی شعری دست نویس با موضوعات مذهبی موجود است که در گذشته به شعرهای کادمون معروف بود. اما امروزه پژوهشگران اتفاق نظر دارند که شعرهای یادشده متعلق به کادمون نیست و پس از وی سروده شده است. در یک کلام، چیز زیادی از کادمون، این شاعر انگلیسی کهن در دست نیست.
بجز شعرهای مذهبی بلند که به آن اشاره کردیم، ترانه هایی نیز بطور پراکنده از آن دوران بجای مانده است که بیشتر به باور کهن انگلوساکسون ها (شرایط ناگوار و غم سرنوشت) نزدیک است تا باورهای دینی مسیحی. پرسه زن (the Wandere) و دریانورد (the Seafarer) دو نمونه ی زیبا از این نوع ترانه ها است.
نثر ادبی در این دوران، بیشتر شامل نوشته های مذهبی است. یکی از بزرگترین نثرهای کهن بنام Historia Ecclesiastica Gentis Anglorum (تاریخ مسیحی ملت انگلیس) توسط «سنت بده» و به زبان لاتین در قرن هشتم نوشته شده است. «شاه آلفرد»، پادشاه ساکسون غربی در بخش آموزش بسیار تلاش کرد که یکی از آثار آن ترجمه ی اثر یادشده به زبان انگلیسی باستان بود. در دوران همین پادشاه آثار دیگری همچون De Consolatione Philosophiae (تسلی فلسفه) از «بوتیوس» (فلسفه دان و سخنور رومی قرن ۵ و ۶) بوده است.
منبع: Donbelid
|
|
|
|
V 3.0
|