سه‌شنبه 23 آوريل 2024 - 04 ارديبهشت 1403
صفحه اصلی اخبار مقالات آلبوم تصاویر درباره ما تماس با ما فرم مشاوره








Bookmark and Share
NEWSLETTER
Email :



LINKS
   به سایت مرکز مشاوره جهت ادامه تحصیل در دانشگاه ها و کالج های انگلستان خوش آمدید   در صورتی که متقاضی تحصیل در  دوره های کارشناسی , کارشناسی ارشد , دکترا , پزشکی , دندانپزشکی ,Foundation (پیش دانشگاهی) و یا A LEVEL در انگلستان برای سال 2014  هستید میتوانید از هم اکنون با ما تماس بگیرید     UCAS Timetable for 2014 applications   دانشگاهها و کالج های انگلستان     ویزای تحصیلی انگلستان       جدول ارزشیابی , مقایسه و تبدیل آیلتس و تافل    UK STUDY TODAY   موفق ترین مشاور و راهنمای اخذ پذیرش تحصیلی در  مقاطع مختلف تحصیلی در انگلستان     دوره های زبان انگلیسی در انگلستان     دوره های کارشناسی در انگلستان    دوره های کارشناسی ارشد      دوره های دکترا در انگلستان      تحصیل در رشته پزشکی     تحصیل در رشته دندانپزشکی   پیش دانشگاهی در انگلستان      مدارس شبانه روزی در انگلستان      دوره های آیلتس      دوره های تافل      بورسیه های تحصیلی در انگلستان     رزومه و روش تهیه آن    دانشگاهها و کالج های انگلستان     MBA در انگلستان     هزینه های زندگی در انگلستان     هزینه های تحصیلی در انگلستان     مسکن دانشجویی در انگلستان    کار در زمان تحصیل در انگلستان    رنکینگ دانشگاه های انگلستان    ویزای تحصیلی انگلستان     فرم مشاوره تحصیلی در انگلستان     خدمات مشاوره و اخذ پذیرش تحصیلی در انگلستان      خدمات مشاوره اخذ ویزای تحصیلی انگلستان     خدمات مسکن دانشجوئی در انگلستان    خدمات فرودگاهی (ایاب و ذهاب ) در انگلستان     خدمات آشنا کردن دانشجو با محیط پیرامون تحصیل     افتتاح حساب بانکی در انگلستان     گواهینامه رانندگی در انگلستان    راهنمائی جهت استفاده از خدمات بهداشتی و درمانی در انگلستان    مشاوره در انتخاب مدرسه و ثبت نام فرزندان دانشجویان در مدارس انگلستان    مشاوره حقوقی   تمدید ویزای دانشجوئی   تلفن تهران متصل به دفتر لندن  4858 55 66  021   تلفن مسقیم دفتر لندن 8286 2784 20 0044    UK STUDY TODAY Ltd - 72 Hammersmith Road -London - W14 8TH - United Kingdom   
مهاجران ايراني: موفق ترين گروه مهاجران

مهاجران ايراني: موفق ترين گروه مهاجران

مهرداد درويش پور جامعه شناس مقيم سوئد است. او خود يك مهاجر است و تحقيقات زيادي نيز در زمينه مهاجرت داشته از جمله كتابي در اين زمينه كه در دانشگاه هاي اين كشور تدريس مي شود. با او در مورد مهاجران ايراني گفت و گو كرده ايم.

دويچه وله: آقاي درويش‏پور، اگر بخواهيم مهاجرت ايرانيان را ابتدا از نظر تاريخي ـ‏ البته تاريخ معاصرـ تقسيم‏بندي كنيم، چند دوره مي‏توان براي آن در نظر گرفت؟

مهرداد درويش‌پور


 

مهرداد درويش‌پور: اگر اشاره‏ي شما به مهاجرت بعد از انقلاب ايران است، نوعي تقسيم‏بندي ديگر را بايد در نظر گرفت و اگر به پيش از آن برمي‏گردد، بايد گفت كه مهاجرت ايرانيان در دوران انقلاب مشروطه و پيش از آن شروع شده كه بخشا توسط روشنفكران به كشورهاي اروپايي بوده، بخشا توسط نيروي كار به كشورهاي همسايه از جمله به باكو و نظاير آن صورت گرفته است.
 

مهاجرت بزرگ ايرانيان كه مفهوم تبعيد را به خود گرفت، بيشتر پس از شكست فرقه‏ي دمكرات آذربايجان بود و سپس در كودتاي سال ۱۳۳۲ شاهد مهاجرت گسترده‏اي هستيم. اين مهاجرت‏ها عمدتا به كشورهاي بلوك شرق و توسط گروه‏هاي سوسياليستي در جامعه‏ي ما صورت گرفت. در عين حال، در دوران رونق نظام پهلوي هم شاهد موجي از مهاجرت دانشجويان بوديم كه آنها تبعيدي نبودند، اما به قصد تحصيل در كشورهاي اروپاي غربي و امريكا سكني گزيده بودند. مهاجرت اين گروه در ابتدا بيشتر مهاجرتي تحصيلي به شمار مي‏رفته است، ولي تحت تاثير فضاي سياسي آن زمان، بخش زيادي از اين دانشجويان به فعاليت‏هاي سياسي روي مي‏آوردند. اما پس از انقلاب ايران، نخست شاهد آغاز موج جديدي از مهاجرت در آستانه انقلاب هستيم. نخستين گروه‏هايي كه مهاجرت مي‏كنند، وابستگان به خاندان و يا به حكومت گذشته بودند. اما با شكل‏گيري  سركوب‏هاي سياسي و آغاز جنگ، شاهد مهاجرتي بي‏نظير در تاريخ ايران مي‏شويم كه هرگز با هيچ دوره‏اي قابل قياس نيست.
 

شما هم يكي از مهاجرين همين موج جديد مهاجرت هستيد كه از آن به عنوان مهاجرت بي‏نظير در تاريخ معاصر ايران ياد كرديد. به عنوان يك جامعه‏شناس و كسي كه سال‏ها است هم پديده‏ي مهاجرت را لمس مي‏كنيد و هم با آن درگير هستيد، بيشترين مشكلات ايرانيان مهاجر، در ۲۵−۳۰ سال اخير، در جامعه‏ي ميزبان چه چيزهايي بوده است؟
 

به نظر من، مهم‏ترين دشواري مسئله‏ي تبعيض نژادي است. تبعيض نژادي − قومي باعث شده كه بسياري از مهاجرين و نه فقط پناهندگان دوره‏ي اوليه، بلكه مهاجريني كه چندين دهه در اين كشورها زندگي مي‏كنند، به سادگي نتوانند در متن جامعه جاي بگيرند. گرچه ما نمونه‏هاي موفقي از حضور مهاجرين در حوزه‏ي سياست، اقتصاد و دانشگاه‏هاي كشورهاي اروپايي و آمريكايي داريم، اما با اين همه، با وجود اين كه در ميان چند ميليون مهاجر ايراني كه به دليل تبعيد، دلايل اقتصادي، پيوند خانوادگي، فرار از جنگ و… به اين‏جا آمده‏اند، اِليت نخبگان جامعه‏ي ايراني، يعني طبقه‏ي متوسط مدرن شهري تحصيل‏كرده نقش دست بالا را دارد، اما همين نيروي كيفي در جوامع غربي، آن‏چنان كه بايد و شايد جذب نشده‏اند.
 

عده‏اي بر اين باورند كه تفاوت فرهنگي يا پاي در گذشته داشتن و يا عدم تمايل ايرانيان، موجب شده كه آن‏طور كه بايد و شايد جذب نشوند. نظر ديگري بر اين باور است كه تبعيضات ساختاري مانع آن است. به گمان من، نقش تبعيض قومي − نژادي در كشورهاي غربي، به خصوص در برخورد با كساني كه از كشورهاي خاورميانه مي‏آيند، عاملي بازدارنده است و تاثيرات منفي‏ مي‏گذارد.
 

با توجه به اين كه حدود ۳۰ سال از اين مهاجرت مي‏گذرد و كشورهاي اروپايي نيز نه تنها از ايران، بلكه از بقيه‏ي كشورها نيز به علت شرايط خاص جهاني، تعداد بيشتري مهاجر پذيرفته‏اند، آيا مشكلي كه به آن اشاره كرديد، در طول اين ۳۰ سال كم‏رنگ‏تر شده است يا نه؟
 

به يك معني، نه! به اين معني كه شاهد كاهش خارجي‌ستيزي در كشورهاي اروپايي نيستيم. برعكس، از فرانسه گرفته تا آلمان، دانمارك، هلند، اتريش، تا حتا سوئد و بسياري ديگر از كشورهاي اروپايي، موج راست افراطي و احزاب خارجي‏ستيز رشد بيشتري يافته‏اند. اين طبيعتا به كل جامعه‏ي مهاجر و از جمله مهاجرين ايراني فشار بيشتري مي‏آورد و بيم از آينده‏ي ناروشن را در آن‏ها تقويت مي‏كند. اما اين تنها يك عامل است. واقعيت اين است كه عوامل ديگري باعث شده كه تا آن‏جايي كه به ايرانيان برمي‏گردد، به يك نيروي مؤثر تبديل شوند. به گمان من، نوعي بلند‏پروازي قومي و فردي در ايرانيان وجود دارد كه به شرايط پايين تن نمي‏دهند و اين يك انگيزه‏ي پيشرفت شده است. مثلا اگر رفتار ايرانيان را با مثلا پناهندگان شيلي مقايسه كنيم؛ اگر كارهاي به لحاظ منزلت اجتماعي پايين‏تر و يا با كيفيت كم‏تر به پناهندگان شيلي سپرده مي‏شد، به راحتي به آن تن مي‏دادند. اما ايرانيان يك استراتژي خودداري داشتند. آن‏ها ترجيح مي‏دادند حتا بيكار باشند يا به تحصيل و يا مشاغل آزاد روي بياورند، اما شغل‏هاي با منزلت اجتماعي پايين‏تر را نپذيرند و با سخت‏كوشي خود سعي كنند در برابر اين تبعيض نژادي واكنش نشان دهند.
 

اين باعث شده كه جامعه‏ي ايراني مهاجر در اين ۲۰−۳۰ سال رشد چشم‏گيري كند. اگر كشور سوئد را كه حوزه‏ي تحقيق من بيشتر در آن‏جا بوده در نظر بگيريم، شاهد پيشرفت‏هاي بسيار گسترده‏اي در ميان ايرانيان مهاجر هستيم. به گونه‏اي كه تصوير جامعه‏ي سوئد از ايرانيان تغيير كرده است. يعني اگر در اوايل با ديدن فيلم‏هايي مانند «بدون دخترم، هرگز» يا رفتارهاي بنيادگرايان اسلامي نگاه بسيار منفي‏اي نسبت به ايرانيان وجود داشت، امروزه ايرانيان به عنوان يكي از پيشرفته‏ترين، سكولارترين، تحصيل‏كرده‏ترين و موفق‏ترين گروه‏هاي مهاجر شناخته مي‏شوند. به گونه‏اي كه، تا ‏جايي كه به مدل كشور سوئد برمي‏گردد، ارزيابي شده، نقشي كه يهودي‏ها در امريكا داشتند و به عنوان موفق‏ترين گروه قومي در آن‏جا عمل كردند، ايرانيان در كشور سوئد پيدا كرده‏اند. در خود آمريكا نيز تحقيقات نشان‏دهنده‏ي آن است كه پس از يهودي‏ها، موفق‏ترين گروه اجتماعي، ايرانيان بوده‏اند.
 

آقاي درويش‏‏پور، به بلندپروازي قومي ايراني‏ها اشاره كرديد. گفته مي‏شود، شما هم اشاره كرديد، كه ايرانيان نسبت به ساير مهاجران، قدرت انطباق بيشتري با جامعه‏ي ميزبان دارند. آيا اين درست است يا به همان بلندپروازي قومي‏شان برمي‏گردد؟
 

بلندپروازي قومي را با اندكي تساهل، به عنوان يك منتاليته يا روحيه‏اي كه موجب مي‏شود قدرت تمكين ايرانيان كم‏تر باشد و ميل به تغييرشان را برجسته‏تر كند، توضيح دادم. اما تفاوتي كه در رابطه با ايرانيان در مقايسه با ديگر گروه‏هاي مهاجر وجود دارد، اين است كه ايرانياني كه به غرب آمده‏اند، به نوعي در كشور خودشان در تبعيدي دروني به‏سر مي‏بردند؛ يعني گروهي تحصيل‏كرده، سكولار، مدرن، طبقه‏ي متوسط شهري. بنابراين اين گروه وقتي به غرب مي‏آيد − من در يكي از تحقيقاتم نوشته‏ام − به يك معني به سرزمين مادري بازگشته است.درست است كه زبان اين‏جا فرق مي‏كند، نرم‏ها و ارزش‏ها متفاوت‏‏اند و تبعيض نژادي و موانع ديگري هم هستند، اما در مجموع بسياري از ايرانيان با اين ارزش‏هاي دمكراتيك و مدرن در جامعه‏ي غربي‏ بيشتر احساس نزديكي مي‏كنند تا با ارزش‏هاي سنتي حاكم بر جامعه‏شان. در حالي كه كساني كه از  كشورهايي مانند تركيه يا كشورهاي خاورميانه آمده‏اند، يا به عنوان نيروي كار آمده‏اند و يا گروه‏هاي روستايي يا سنتي جامعه بوده‏اند و به اين ترتيب ميل آن‏ها به تطبيق و قدرت انطباق‏شان كم‏تر است. بنابراين، ميل تطبيق بالاتر ايرانيان در درجه‏ي اول، منطبق با موقعيت طبقاتي اجتماعي مدرن شهري، تحصيل‏كرده و سكولار آن‏ها است كه امكان تطبيق را با ارزش‏هاي جامعه‏ي موجود بيشتر مي‏كند.
 

در مورد قدرت انطباق‏‏پذيري بيشتر ايرانيان نسبت به ساير مهاجران، گفتيد كه به عوامل مختلفي بستگي دارد، از جمله اين كه پايگاه اجتماعي مهاجران ايراني نسبت به ساير مهاجران تفاوت دارد. به نظر شما، آيا اين تفاوت باعث مي‏شود كه شوك فرهنگي كه يكي از عوارض مهاجرت است، در مورد ايرانيان كم‏تر رخ بدهد؟
 

همين‏طور است؛ طبيعتا گروه‏هاي مهاجر به طور يكسان با اين شوك فرهنگي روبرو نيستند. در دوره‏ي اول مهاجرت اين شوك قوي‏تر است و پس از گذشت يك دهه انطباق فرهنگي بيشتر مي‏شود. اما در مورد ايرانيان، به دليل همان ‏ظرفيت يا پيشينه‏ي طبقاتي‏اي كه دارند، قدرت تطبيق‏شان به مراتب بهتر بوده و مي‏توان گفت كه ايرانيان يكي از مدرن‏ترين گروه‏هاي مهاجري هستند كه دست‏كم از كشورهاي آسيايي مي‏آيند. خود اين امر موجب مي‏شود كه شوك فرهنگي كم‏تر‏ و سرعت تطبيق‏پذيري بيشتر باشد. اما همه‏ي ايرانيان هم يك‏دست نيستند. بين زن و مرد، بين نسل قديمي و نسل جديد٬ بين كساني كه موقعيت تحصيلي يا طبقاتي بالاتري داشته‏اند با كساني كه از محيط روستايي آمده‏اند، تفاوت هست. حتا در مورد گروه‏هاي قومي متفاوت ايراني هم درجه‏ي انطباق‏پذيري تفاوت دارد. هرچه فرد مدرن‏تر باشد، تحصيلات بالاتري داشته باشد و پيش‏تر با ارزش‏هاي جامعه‏ي غرب آشنا بوده باشد، شانس تطبيق‏اش بيشتر است و نسل جوان هم نسبت به نسل قبلي، از شرايط انطباق‏پذيري به مراتب بالاتري برخوردار است.
 

گفته مي‏شود كه مهاجران ايراني كم‏تر از ساير مهاجران علاقه دارند با خودشان رابطه داشته باشند. حتا بهتر است بگوييم، اصلا علاقه ندارند و در حقيقت خود را از هم‏ديگر پنهان مي‏كنند. اين درست عكس آن چيزي است كه در مهاجران ترك يا عرب ديده مي‏شود. آيا به نظر شما اين‏‏طور هست و در اين صورت دليل آن چيست؟ آيا به صحبت‏هاي قبلي‏تان برمي‏گردد كه ايرانيان بيشتر دوست دارند با جامعه‏ي ميزبان منطبق شوند؟ يا علت ديگري دارد؟
 

كاملا همين‏طور است كه مي‏فرماييد. البته اين مساله پيچيدگي‏اي دارد كه مايل‏ام به آن اشاره كنم؛ اين واقعيت كه ايراني‏ها بيشتر تمايل به ادغام دارند و نه فقط ايرانيان، بلكه هر گروه مهاجري كه تمايل‌اش به ادغام در سرزمين غربي بيشتر باشد، ميلش به «گِتوسازي» كم‏تر است. به اين معنا، پديده‏ي گتوسازي در ميان ايرانيان به‏چشم نمي‏خورد. نه حتا در آمريكا كه در ميان ايرانيان تمركزي در لوس‏آنجلس وجود دارد و نه در كشورهاي اروپايي. در حالي كه گروه‏هاي ديگر، نظير آسوري‏ها، ترك‏ها، چيني‏ها و بسياري گروه‏هاي ديگر، حتا آمريكاي لاتيني‏ها در كشور امريكا، كم‏وبيش تمايل به گتوسازي از خود نشان مي‏دهند. تمايل به گتوسازي ناشي از قدرت كم‏تر اننطباق است. گروه‏هاي مهاجري كه پيش‏شرط‏هاي انطباق را كم‏تر دارند، سعي مي‏كنند از طريق ايجاد گتو، از نوعي شبكه‏ي قومي خودشان بهره‏مند شوند و با در كنار يكديگر زندگي كردن، شرايط زندگي‏شان را ساده‏تر كنند.
 

در مورد ايراني‏ها برعكس، نوعي فرار از حتا زندگي با همسايه‏ي ايراني نيز وجود دارد و اين ناشي از ميل شديد اين گروه به ادغام و به‏هم پيوستگي است. ايراني‏ها كمونيته‏ي خود را حفظ مي‏كنند. يعني تجمع ايرانيان به عنوان يك گروه قومي با توجه به كثرت‏شان، در بسياري كشورهاي امريكايي و اروپايي تبديل به يك واقعيت شده است. ولي اين گروه سعي مي‏كند بيشتر از طريق فعاليت‏هاي فرهنگي و اجتماعي، خود را به عنوان يك كمونيته حفظ كند، نه از طريق گتوسازي يا هم‏زيستي در يك منطقه. به اين ترتيب مي‏توان گفت هم ميل شديد به فرار از مسكن گزيدن در كنار ديگر ايراني‏ها و برعكس، تمايل شديد به زندگي در ميان شهروندان كشور ميزبان، نشان از تمايل‏شان به ادغام بيشتر است و هم حفظ كمونيته‏ي ايراني به اين معني است كه عناصر فرهنگي خود را حفظ مي‏كنند و حتا از آن كمونيته براي حفظ هويت‏هاي فرهنگي، حتا مقابله با نژادپرستي و نوعي هويت ملي قومي بخشيدن به خود استفاده مي‏كنند.
اين دوگانگي را مي‏شود ديد و فكر مي‏كنم شايد بهترين شكل ادغام، مدلي است كه ايراني‏ها در پيش مي‏گيرند؛ پرهيز از گتو و حفظ كمونيته، با توجه به اين كه آن هم يك ابزار قدرت و شبكه‏ي ارتباطي است.
 

آيا اين درست است كه گفته مي‏شود زنان مهاجر قدرت انطباق بيشتري از مردان دارند؟ و اگر درست است، به نظر شما چرا اين‏طور است؟
 

كاملا همين‏طور است. من در تمام تحقيقات‌ام و همين‏طور رساله‏‏ي دكتراي‏ام، از جمله به اين نكته پرداخته‏ام كه چرا زنان مهاجر ايراني نسبت به مردان ايراني پيشرفته‏تر هستند. به نظر من، دو دليل اساسي در اين مسئله نقش دارد. يك دليلش اين است كه زنان ايراني در جوامع غربي نوعي تحرك طبقاتي بيشتري پيدا كرده‏اند. چون شرايط اين جوامع نسبت به ايران، موقعيت‏هاي بهتري را از لحاظ حقوقي، ارزشي و استقلال اقتصادي در اختيار زنان قرار داده است، بنابراين زنان توانسته‏اند به راحتي رشد كنند و از اين موقعيت‏ها براي يك پرش يا تحرك طبقاتي به سمت بالا استفاده كنند.
 

در مورد مردان كاملا برعكس بوده است. بسياري از مردان در اين جوامع در مقايسه با كشور ايران، بسياري از امتيازات مردسالارانه را از دست داده‏اند و بنابراين به راحتي، نگاه مثبتي به اين جامعه ندارند.علاوه بر آن تا آنجا كه به تبعيض نژادي برمي‏گردد، تبعيض نژادي نسبت به مردان خشن‏تر است. جامعه آن‏ها را به عنوان مجرمان بالقوه و سركوبگر مي‏شناسد. در حالي كه نسبت به زن مهاجر ايراني، نگاهي به‏اصطلاح قرباني و يا نگاهي كه بايد از او پشتيباني كند، دارد. اين امر هم موجب مي‏شود كه نگاه مردان منفي‏تر باشد و زنان مهاجر ايراني مثبت‏تر بتوانند رشد كنند.
 

سومين عامل كه به نظر من بسيار مهم است، مردان در كشور ايران نُرم جامعه بودند و وقتي به كشورهاي غربي مهاجرت مي‏كنند، به «آن‏ديگري» تبديل مي‏شوند. حس آن‏ديگري بودن و از دست دادن كامل قدرت، چه در رابطه با زن، چه در رابطه با اينكه ديگر نرم جامعه نيستند و در حاشيه قرار گرفته‏اند، در مردان بسيار قوي‏تر است. در حالي كه زنان در خود ايران هم «آن‏ديگري» بودند؛ به اصطلاح «جنس دوم» بودند. اين امر موجب مي‏شود، وقتي به جامعه‏ي غربي مي‏آيند، از يك آمادگي ذهني رواني برخوردار باشند كه به‏رغم شهروند درجه دو تلقي شدن، براي پيشرفت بكوشند. به عبارت ديگر، شوك آن‏ديگري بودن بر مردان مهاجر كه موقعيت و امتياز بيشتري را از دست مي‏دهند، شديدتر است. زنان به دليل آمادگي بيشتري كه به خاطر آن‏ديگري بودن در ايران داشتند، راحت‏تر مي‏توانند با اين شرايط برخورد كنند. مثلا كارهاي با منزلت اجتماعي پايين‏تر را زنان راحت مي‏پذيرند و به جلو مي‏روند. در حالي كه مردان نشسته‏اند، دارند كانال‏هاي تلويزيون را عوض مي‏كنند يا به گذشته‏ي پرافتخارشان مي‏نازند و در نتيجه، اين مانع از آن مي‏شود كه مردان بتوانند به اندازه‏ي زنان در اين جامعه رشد پيدا كنند.
 

آقاي درويش‏پور، شما مهاجرت ايرانيان پس از انقلاب اسلامي از ايران را مهاجرتي بي‏نظير در تاريخ معاصر ايران دانستيد. پس از انتخابات رياست جمهوري در سال جاري، شاهد موج جديدي از مهاجرت ايرانيان، به ويژه روزنامه‏نگاران، نويسندگان و فعالان سياسي، مدني و اجتماعي از ايران به اروپا و آمريكا بوديم. آيا مي‏توان اين را سير جديد مهاجرت ايرانيان ناميد؟
 

قطعا چنين است. پس از انقلاب ايران، ابتدا يك مهاجرت گسترده‏ي پناهندگي، تبعيدي و فرار از جنگ بود. مرحله‏ي بعد آن تبديل به مهاجرت خويشاوندي شد و بسياري به خاطر پيوند خانوادگي مهاجرت كردند. در برخي از كشورهاي اروپايي تعويض دانشجو و يا دانشجويان اعزامي، تبديل به بخش ديگري از مهاجرت شد كه كم‏تر رنگ سياسي، پناهندگي و يا خانوادگي داشت و بيشتر شغلي و تحصيلي بود. اما پس از كودتاي اخير، و اجازه بدهيد بگويم در ساليان اخير، مجددا با سخت‏تر شدن شرايط سياسي جامعه، يك حس نااميدي، يك حس شكست و حس اين كه شرايط سخت‏تر مي‏تواند آن‏ها را روانه‏ي زندان كند، باعث شده نسل جوان، روزنامه‏نگاران، روشنفكران و كساني كه در ايران در پي ساختن جامعه بودند، كشور را ترك كنند و اگر شرايط همين‏گونه ادامه پيدا كند، يعني سياست سركوب تثبيت شود و دولت كودتا به عقب رانده نشود، قطعا با دور جديد گسترده‏اي از مهاجرت روبرو خواهيم شد كه همچنان دانشجويان و روزنامه‏نگاران، اما نسل جوان، تركيب اصلي اين نيروي مهاجر را تشكيل خواهند داد.

با توجه به اين كه اين نسل جديد، تجربيات نسل گذشته‏ي مهاجران را در خارج از ايران دارند، فكر مي‏كنيد، احتمالا با مشكلات كم‏تري روبرو خواهند بود؟

از اين بابت كه در دوره‏اي وارد مي‏شوند كه مهاجرت گسترده‏تر و تبعيض نژادي در جوامع غربي شديدتر است، فكر مي‏كنم با يك سري دشواري بيشتري روبرو خواهند شد. از يك منظر ديگر هم با توجه به اين نسل قبلي مهاجر ايراني در اينجا جا افتاده است، پيوند اين دو گروه خيلي ساده نخواهد بود. بلكه اين گروه سعي خواهد كرد كه هم‏پالكي‏ها، هم‏قطاران و هم‏گروه‏هاي خود را پيدا كند. نوعي شكاف و جدايي در بين اين دو نسل از مهاجرين وجود خواهد داشت. در عين حال، اين هم واقعيتي است كه با توجه به اينكه ما يك كمونيته‏ي قوي ايراني داريم، اين امر مي‏تواند نقش مثبتي ايفا كند كه مهاجرين تازه بسياري از راه‏ و چاه‏ها و چگونگي پيشرفت در جامعه را به جاي اين كه از صفر شروع كنند، بتوانند از قبل اين كمونيته‏ي ايراني فرا بگيرند و اين به امر ادغام و به هم‏پيوستگي‏شان ياري بهتري برساند.

 
تحصیل در انگلستان
دوره های زبان انگلیسی
دوره های کارشناسی در انگلستان
دوره های کارشناسی ارشد
دوره های دکترا در انگلستان
تحصیل در رشته پزشکی
تحصیل در رشته دندانپزشکی
پیش دانشگاهی در انگلستان
مدارس شبانه روزی در انگلستان
رشته های دانشگاهی آنلاین
آزمون و دوره های آیلتس
آزمون و دوره های تافل
بورسیه های تحصیلی در انگلستان
خرید کتاب و مقالات علمی
رزومه و روش تهیه آن
دانشگاهها و کالج های انگلستان
مطالب جدید تحصیل در انگلستان
MBA در انگلستان
تست
 
 
زندگی در انگلستان
هزینه های زندگی در انگلستان
هزینه های تحصیلی در انگلستان
مسکن دانشجویی در انگلستان
کار در زمان تحصیل در انگلستان
رنکینگ دانشگاه های انگلستان
ویزای تحصیلی انگلستان
 
 
درباره انگلستان
درباره انگلستان
سیستم آموزشی در انگلستان
ارزشیابی‌ مدارك‌ تحصیلی‌ در انگلستان
آموزش شهروندی انگلستان
مشاوره تحصيلي در انگلستان
آموزش فني و حرفه اي در انگلستان
آموزش بزرگسالان در انگلستان
جاذبه های توریستی انگلستان
فرم مشاوره تحصیلی در انگلستان
اعطاي نمايندگي
بنرها و لوگوی سایت
UK Study Today در فیس بوک
 
 


V 3.0
صفحه اصلی اخبار مقالات آلبوم تصاویر درباره ما تماس با ما فرم مشاوره
UK STUDY TODAY Ltd is a registered company in England and Wales with Registration number : 07192908

Copyright © 2005 - 2022 , UK Study Today.com هرگونه کپی برداری از این سایت پیگرد قانونی دارد